melodymag

در پی اتفاقات اخیر موسیقی کشور که عده‌ای از اساتید موسیقی دست به انتقاداتی از راه و روش گذران زندگی و نوع تفکر و اعتقادات سیاسی یکدیگر زده‌اند، یکی از خوانندگان مجله موسیقی ملودی دست به قلم شده و از نقطه نظرات شخصی خود نقدی را در رابطه با موسیقی ایران نگاشته است که در زیر آن‌را با هم می‌خوانیم:

«امروزه میبینیم که نسل ما دیگر پذیرای تعارفات مقدس مآبانه قدیم نیست و با جسارت تمام ایستاده تا حق خود را از تاریخ بگیرد. متاسفانه فرهنگ ما که خوشبختانه رو به تغییر نهاده، فرهنگ قهرمان پروری و بت تراشی است. این قهرمان پروری از گذشته در ریشه های ما وجود داشته اما نه به شکلی که امروزه با آن مواجه هستیم. موسیقی ما و فرهنگ موسیقی ما بیمار است. نسل گذشته موسیقی ایران حاضر به انتقال اندوخته های خود به نسل بعد نیست و به ظن خود از این میراث پاسداری میکند و متکبرانه به گوشه ای نشسته و چوب شماتت به دست گرفته که کسی به موسیقی ما اهمیتی نمیدهد و ارزش آنرا درک نمیکند. خوب این یک اصل بدیهی است که تا خوبی نکنی، خوبی نمیبینی!‌ چه که بسیاری از این اساتید چه بد کردند و در آرزوی نیکی نشسته اند! زمانی اساتید قدیم روح معنوی موسیقی را همراه با نغمات آن آمیخته به هم می آموختند، اما در حال حاضر نغمات را به شما می فروشند و تا در آنها سکه نیاندازی لب به سخن نمی گشایند و چه نیکو پاسدارانی که گدایی می کنند تا آلبومهایشان به فروش برود و ما همچنان دم از فرهنگ سازی میزنیم و با لبانی خشک منتظر میمانیم تا شاید این بانگ استاد استاد ما را به جایی برساند و دریغ که استاد به گوشه ای نشسته و لبخند ملیحی بر لب دارد که بیشتر شبیه پوزخندی تلخ بر صورت ناپیدای فرهنگ و هنر این سرزمین است. این فرهنگی است که ما ساخته ایم که هنرمندان ما از خشکسالی و قحطی روی به جایزه ی گِرَمی می آورند تا با «لیدی گاگا» بر سر یک میز بنشینند و شاید روزی هم بخت و اقبالشان رو کرد و نغمات ایرانی را وارد صنعت موسیقی غرب کردند! این شکوه های من نیست که شکوه های نسل من است، نسلی که از تظاهر و بت تراشی خسته شده، نسلی که در انتظار دریافت حقیقت چشمان خود را به دست نسل گذشته خود دوخته اما نسل گذشته با طمانینه ایستاد، کمی فکر کرد تا شاید پول خردی در ته جیبش باشد و با تحقیر سکه ای در دامانمان بیاندازد!
melodymag

متاسفانه موسیقی ما و مروجان آن از ریشه ها جدا شده اند و به دنبال نوآوری کذب هستند، اگر پا بدهد سالانه چهار پنج تا آلبوم ضبط می کنند و مدام کنسرت می دهند و من هاج و واج مانده ام که این همه نبوغ هنری از کجا سرچشمه گرفته است؟! مسلماً‌ این نبوغ نیست و سرچشمه ای ندارد که مطمئناً رشته این هنر در کویر برهوت است. فقط چند سوال ساده کافی است تا بفهمیم که ما واقعا چقدر به ریشه های موسیقی خود اهمیت داده ایم. چند نفر از کسانی که موسیقی سنتی گوش میدهند و یا با آن آشنایی دارند نام «پهلوان بلند زنگشاهی» یا استاد «محمود شاطریان» را شنیده؟ در سال چند آلبوم موسیقی سنتی وارد بازار شده و چند کنسرت برگزار می شود و این مقدار در مقایسه با موسیقی نواحی و محلی ما چقدر است؟ وضعیت کنسرت موسیقی نواحی امسال به قدری تاسف آور بود که بعد از اجرا باید زار زار می گریست که با وجود چنین اساتید بزرگی که اجرای هر کدام حداقل دو ساعت به طول می انجامید، در ظرف یک ربع، بیست دقیقه سر و ته برنامه را هم می آوردند. واقعاً باید گریست بر این قدرشناسی. اساتیدی که اگر نبودند موسیقی امروز ما وجود نداشت. در فرهنگ موسیقی ما مرسوم است که وقتی دار فانی را وداع گفتید ظرف ۲۴ ساعت معروف شده و بر سر زبان ها می افتید. مساله ای که بارها با آن مواجه شده ایم، در مورد کسانی همانند استاد گرام«سید خلیل عالی نژاد»، «حاج قربان سلیمانی»، «درویش امیر حیاتی» و خیلی های دیگر که رفتند و جز نام نیکی باقی نگذاشتند، روحشان شاد. داستان کوتاه کنم، روی من با اساتیدی است که من نمیدانم چه کسی اولین بار نام استاد بر آنها نهاد، کمی به کارهای خود فکر کنید، به جای اینکه به دنبال ضبط و فروش آلبوم و اجرای کنسرت های پی در پی باشید اساتید واقعی این فن را بشناسانید. بیایید کمی بهتر با نسل جوان خود رفتار کنید و منم منم نزنید. همین شاگردانی که به قول خودتان تربیت کردید به قهقرا رفته اند، حالا دو نسل بعد را در نظر بگیرید. بسیاری از این شاگردها که کپی گرفته شده اند،‌ یعنی از زیراکس استادشان رد شده اند تا مبادا در آینده مانند فلان استاد کم بیاید چه که همین حالا هم آلبومهایش به زور استاد استاد فروش می رود! چه خوش گفت حضرت حافظ که :‌ ای عروس هنر از بخت شکایت منما / حجله حسن بیارای که داماد آمد،‌اما نهایت این بخت به طلاق و طلاق کشی است. با این همه شکایت امیدوارم روزی شاهد بهبودی وضع موجود باشیم، شما هم دست به آسمان برید شاید فرجی شد!»

  • آریا م. / مجله موسیقی ملودی

مشترک مطالب مجله ملودی شوید!

به گفتگو بپیوندید

2 نظر

پاسخ دادن به سپیده بیات ترک لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. درسته كه استاد بايد هنر رو انتقال بده به نسل جديد.
    ولي اين منتقد عزيز توجه نكرده كه هنر موسيقي به آلبوم و كنسرت زنده است.
    شما هم ديگه از اينور بوم نيفتيد لطفا!!
    هيچ اشكالي توي حضور موزيسين هاي ايراني تو گرمي نميبينم. چه اشكالي داره هنرمنداي ما هم آلبومشون در سطح جهاني فروش برن؟!؟!؟!
    كي گفته استاد بايد مثل گداها زندگي كنه و فقط آموزش بده؟!؟!
    هرچند بازم ميگم…. استاد بايد هنرمند جديد پرورش بده.