لوچیانو پاواروتی یکبار با قاطعیت احساس عمیقش را چنین بیان کرد: «من فکر میکنم وقتی یک زندگی صرف موسیقی میشود، آن زندگی به زیبایی سپری شده است. این چیزی است که من زندگیام را به خاطرش وقف کردهام.»
وی پس از یک عمر جهانگردی از نوع موسیقایی، سرانجام در همانجایی دفن شد که به دنیا آمده بود. مردمی شدن هنر اپرا به واقع مدیون فعالیتهای بیوقفه اوست. هنرمندی که بیگمان ایتالیا بدون وی چیزی کم داشت.
این خواننده در سال ۱۹۳۵ در شهر «مادنا»ی ایتالیا چشم به جهان گشود. در بدو تولد با صدای بلندی جیغ میکشید، بهطوریکه دکترش با تعجب گفت: «چه صدای کوچولوی پرقدرتی!» بیآنکه بداند او در آینده بزرگترین خواننده تِنور جهان خواهد شد. در چهار سالگی لوچیانو روی میز آشپزخانه میرفت و آوازهای کودکانه سر میداد؛ فامیل او از این کارش بسیار لذت میبردند. نخستین مخاطبانش پدر، مادر، مادربزرگ و عمهاش بودند. پدرش نانوا بود، اما صدای زیبایی داشت و در گروه کر «روسینی» شهر مادنا آواز میخواند. مادرش آدلا، کارگر کارخانه دخانیات بود و لوچیانو معمولا وقتش را با مادربزرگ میگذراند.
پس از پایان دوره آموزگاری، لوچیانو بین مربیگری ژیمناستیک و یادگیری آواز، دومی را انتخاب کرد، اگرچه میدانست خوانندگی تنور، شغلی سخت و تعهدآور است. او ضمن همکاری با پدرش، بهعنوان خواننده گروه کر، توجهاش به کلاس درس استاد آریجیو پائولا جلب شد. سه سال بعد با مهاجرت استادش به ژاپن، معلوماتش را نزد استاد اتور کامپوگالینی تکمیل کرد. سال ۱۹۵۵ همراه با گروه کر روسینی (یکی از بهترین گروههای کر جهان در آن زمان) به ولز مسافرت کرد.
آواز پرهیجان لوچیانو در کنار پدرش فرناندو با استقبال عمومی روبهرو شد، هرچند درخشش اصلی او در سال ۱۹۶۱ روی داد که به کسب جایزه بینالمللی «آچلی پِری» انجامید. زندگی پربار پاواروتی فقط منحصر به اپراخانهها نبود، برای مثال سالنهای کنسرت، صحنههای نمایش، میادین شهر، استادیومها و پارکها محلی برای هنرنمایی او بودند. این روند از سال ۱۹۷۳ در نیویورک آغاز و پس از آن در سال ۱۹۷۵ در میلان ایتالیا تکرار شد.
پاواروتی در همین سال کنسرت بزرگی را در پارک «دروازه طلایی» سانفرانسیسکو ترتیب داد، بهطوریکه سیل جمعیت از ابتدای صبح به این محل هجوم آوردند. سال ۱۹۷۷ نیز در مرکز موسیقی «بلازوم» کلیولند، جمعیت انبوهی را به استادیوم کشاند. سال ۱۹۸۰ پارک مرکزی نیویورک میزبان پاواروتی و ۲۰۰هزار نفر مخاطب بود. سال ۱۹۸۴ در باغ میدان «مادیسون» نیویورک برای ۲۰هزار نفر آواز خواند و سال ۱۹۸۵ نیز هزاران نفر با اجتماع در «پیازا گراند» شهر مادنا، هموطن مشهور خود را تحسین کردند.
در مجموع، اجراهای فضای باز او با موفقیت زیادی روبهرو شدند. کمکم کنسرتهای پر سروصدای پاواروتی توجه شخصیتهای مهم جهان را به خود جلب کرد، یعنی علاوه بر مردم عادی، پادشاهان، رئیسجمهورها، سیاستمداران، شخصیتهای علمی و فرهنگی و پاپها نیز به جمع مخاطبان او پیوستند.
سال ۱۹۸۱ او در حضور رونالد ریگان، رییسجمهور آمریکا و همسرش نانسی ریگان، آواز خواند. در سال ۱۹۸۲ آلبرت سابین، برنده جایزه نوبل، توجهاش به کنسرت او در دانشگاه پزشکی جلب شد. پرنس چارلز و پرنسس دایانا هم از میهمانان ویژه او در اجرای «کاونت گاردن» لندن بودند.
لوچیانو پاواروتی بیست و پنجمین سالگرد زندگی حرفهایاش را با اجرای اپرای «بوهم» در زادگاهاش، مادنا، جشن گرفت. در این اجرا یک خواننده جوان که پیش از این برنده جایزه «مسابقه بینالمللی پاواروتی» شده بود، او را همراهی کرد. چند ماه پس از غروب به یادماندنی مادنا، همین برنامه در پکن چین تکرار شد.
دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی برای پاواروتی درخشش زیادی به همراه داشت. سال ۱۹۹۰ با پیوستن به «جو کاریراس» و «پلاسیدو دومینگو» مثلث تنور را تشکیل داد. کنسرت آنها همزمان با جام جهانی فوتبال درخشش زیادی داشت و باعث خشنودی ستارههای سهگانه آواز شد، بهطوریکه آنها تصمیم گرفتند در جام جهانی بعدی همین تجربه را تکرار کنند و سرانجام در سال ۱۹۹۴ در لسآنجلس به وعدهشان عمل کردند. این اجراهای وسوسهبرانگیز، توجه آنها را باز هم به جامجهانی بعدی معطوف کرد.
سال ۱۹۹۸ در پاریس در حالی برنامه اجرا کردند که برای جام جهانی ۲۰۰۲ هم نقشه میکشیدند. این اقدام پاواروتی و دو یار همراهش از آن جهت جالب است که هنگام برگزاری مسابقات جامجهانی فوتبال، جلب توجه افکار عمومی به مسایلی غیر از فوتبال، مانند موسیقی، شهامت، مهارت و شهرت تلاش زیادی میطلبد.
لوچیانو پاواروتی در آستانه هزاره سوم میلادی با ۴۰سال تجربه خوانندگی، همچنان در اوج بود. اجرای بیستوشش اپرای مختلف طی چهار دهه در اپراخانههای مشهور ایتالیا و جهان، تنها بخشی از ثروت هنری او بود. ۳۳۱ کنسرت و ۳۱۵ رسیتال به همراه اجرای مکرر اپراها؛ در مجموع ۱۲۶۶ برنامه عمومی و بزرگ را در کارنامه او ثبت کرده که آنها را در بیش از ۶۰ کشور جهان اجرا کرد.
- روزنامه شرق