دو سال از درگذشت «جمشید شیبانی»، یکی از نخستین مبشران موسیقی پاپ در ایران میگذرد. ولی گمان نمیکنیم نسل جوان امروز چیز زیادی از زندگی او و نقش او در پیدایی موسیقی پاپ بداند.
محمود خوشنام: موسیقی پاپ در ایران از همان آغاز یعنی از دهه اول قرن جاری خورشیدی به دو شاخه اصلی تقسیم شد. شاخه نخست از بدنه موسیقی سنتی و نیز موسیقی عامیانه شهری (کوچه و بازار) بیرون میزد و کسانی چون «جواد بدیع زاده» و «اسماعیل مهرتاش»، آن را نمایندگی میکردند. دوم شاخهای که بیشتر بر موسیقی سبک اروپایی تکیه میکرد و مبشرانش «مجید محسنی»، «حمید قنبری» و «جمشید شیبانی» بودند. هر دو شاخه پس از هشتاد سال هنوز در قلمرو موسیقی پاپ حضور دارد، اگر چه در درون هر کدام، شاخههای متنوع دیگری پدید آمده است.
کارورزان شاخه دوم هر سه در هنرستان هنرپیشگی تحصیل میکردند و از سال ۱۳۱۷ به ترانه پردازی و ترانه خوانیهای پیش پردهای پرداختند. توفیق در این کار آنها را به ساخت و پرداخت ترانههای مستقل و جدا از صحنه ترغیب کرد.
جمشید شیبانی (۱۳۸۸-۱۳۰۴) این کار را با همکاری «نعمتالله مین باشیان»، افسر موسیقیدان، انجام میداد و آهنگهایی را با ریتمهای غربی و در پیوند با شعر فارسی میخواند. خواندههایش، که بر روی صفحه میآمد یا از نخستین فرستنده رادیویی (از سال ۱۳۱۹) پخش میشد، با استقبال جوانان روبرو میشد. خودش میگفت که این کار واقعا در آن زمان نوآوری بود:
«روزهای جمعه، ساعت دوازده ملوک ضرابی میخواند، ساعت یک بعداز ظهر من میخواندم و ساعت دو بعد از ظهر قمرالملوک وزیری! من جوان کم سن و سال، بین این غولهای سنتی میایستادم و ترانههای نو میخواندم!»
جمشید شیبانی با پایان گرفتن جنگ دوم جهانی، در سال ۱۳۲۵ (پایان سال ۱۹۴۶ میلادی)، با یک کشتی جنگی به اتفاق یازده ایرانی دیگر رهسپار نیویورک شد تا در آنجا در رشته پزشکی تحصیل کند و به سفارش مادرش «دکتر» بشود. ولی شوق و علاقه به هنر، گریبان او را رها نکرد و بیشتر وقتش را در کالج سانتا مونیکا و در دانشگاه یو سی ای ال، در کالیفرنیا صرف آموختن سینما و شگردهای فیلمسازی کرد و البته کار موسیقی را نیز ادامه میداد.
شیبانی برای آن که بتواند راحتتر در آمریکا زندگی کند، کارت خبرنگاری مجله معروف «تهران مصور» را نیز به همراه داشت. به یاری همین کارت توانست در سال ۱۹۴۷ به عضویت کانون خبرنگاران خارجی در آید. از آن پس روابط حسنهای با استودیوهای فیلمبرداری برقرار کرد و با تنی چند از بزرگان هالیوودی به گفتگو نشست. (همه این گفتگوها، با عکس و تفصیلات در تهران مصور آن سالها چاپ شده است.)
او حتی در یک فیلم از «همفری بوگارت» شرکت جست و نقش یک سرباز ترک را بازی کرد.
- تجربیات جمشید شیبانی در حوزهی موسیقی متن
جمشید شیبانی از سال ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۵۵ در جمع، در ساخت و پرداخت ده فیلم مشارکت داشت. بیشتر از هر چیز تهیه کننده بود، تعداد کمتری از فیلمها را کارگردانی کرد، و در تک و توکی نیز بازی داشت، ولی تقریبن برای همه آنها موسیقی متن ساخت. «آتش جنوب»، «جوجه فکلی»، «قانون زندگی»، «طلای سفید»، «مستشار جزیره» و «برای تو» از جمله این فیلمها به شمار میرود.
اگر چه شیبانی پس از بازگشت از آمریکا همچنان به کار ترانه سازی و ترانه خوانی میپرداخت، ولی کارش اهمیت آنچه را که قبل از سفر انتشار میداد، پیدا نکرد. زمانه دیگری شده بود و جامعه ترانههائی از نوع دیگر میپسندید. با این همه یکی دو فقره از کارهایش جاذبهای ماندگار پیدا کرده که یکی از آنها، «سیمین بری» نام داشت و در سالهای پایانی زندگی از سوی خودش بازخوانی شد.
جمشید شیبانی که از مبتکران موسیقی نو به شمار میرفت و خودش به این کار مباهات میکرد، از دوستداران پابرجای موسیقی سنتی نیز بود و رابطهای ژرف و خانوادگی با این موسیقی داشت. او فرزند «عنایتالله شیبانی»، یکی از سرآمدان تئاتر ایران و نوه دختری «میرزا عبدالله»، ردیف پرداز معروف سنتی بود که استادان برجسته معاصر اغلب از شاگردان او بودهاند. او به قول خودش تعلق به «خاندان هنر» داشت و میگفت: «هیچ کس بیشتر از او با موسیقی سنتی و گوشههای ردیفی آشنائی ندارد.»
شاید از همین روی بود که او از سالهای دهه هشتاد میلادی، انجمنی برای اشاعه موسیقی سنتی در لس آنجلس بنیاد کرد و شاگردان چندی را به ویژه در رشته آواز پرورش داد. موسیقی لس آنجلسی را نمیپسندید و فاقد ارزش میدانست. به نظر او نه آهنگها جاذبه داشت و نه شعرهای خوبی با آنها همراه شده بود. میگفت: همه بیشتر از آن که به فکر لذت بردن از آهنگ باشند، در فکر رقصیدنند!
جمشید شیبانی در انجمن خود صداهای تازهای را نیز کشف کرده که «فائزه» یکی از آنهاست و صدائی با رنگ و بوی صدای دلکش دارد. فائزه ترانههای بسیاری از استاد خود را بازخوانی کرده است.
جمشید شیبانی در نوامبر سال ۲۰۰۸ در جشنواره «ترانههای نو» که از سوی بنیاد توس در لندن برگزار میشد شرکت کرد و چند ماه پس از آن در تیر ماه سال ۲۰۰۹ در غربت از دار دنیا رفت.
- محمود خوشنام / بیبیسی