
حرفها تمام شده و سر همه چیز به توافق رسیدهاند. حالا وقت نوشتن قرارداد مهریه است. خانواده عروس فرستادهاند تا حاج آقا محمدعلی آقای اصفهانی بیاید که هم عروس و داماد را به هم محرم کند و هم چون تنها سواددار محله است، متن قرارداد را بنویسد.
بخوانید: ازدواج و طلاق این دهه هفتادیهای عجول
آقا محمدعلی مینویسد: «بسمه تعالی/ با یاد خدا و صلوات بر پیغمبر خاتم (صلیالله) و خاندان گرامی او و با تاییدات ولیعصر (عجلالله تعالی فرجه) این کاغذ قراردادی است که میان طرفین جناب کربلایی رضاقلی گیوهدوز، پدر عروس محترم مکرمه -آن موقع رسم نبود اسم عروس را در قرارداد بنویسند- از یک طرف و جناب حاج رضا بزازباشی، پدر داماد آقا جعفرعلی بزازباشی منعقد شده. مهریه قبول شده از این قرار است که: یک جلد کلامالله مجید، آینه یک جام، لاله یک زوج، لباس سه دست، یک عقیق پنج تن، یک شمایل مرتضی علی (علیهالسلام) و ۱۰۰ تومان پول بر ذمه میباشد. خدا مبارک فرماید انشاءالله؛ شوال ۱۳۲۹ قمری»
البته این مهریه یک عروس از طبقه متوسط جامعه در عهد قاجار است که هم خانواده خودش و هم خانواده آقای داماد دستشان به دهنشان میرسیده است.
وگرنه مهریه یک عروس خانم که مثلا پدر کارگر یا باربر داشت، خیلی کمتر از این چیزی میشد که در این قراردادها مینوشتند. حالا اینکه چه طور روزگار چرخیده و فرهنگ و تعاریف چرا اینقدر عوض شده که این روزها گاهی مهریه دختر یک کارمند ساده از مهریه یک دختر کارخانهدار بیشتر میشود، از آن چیزهایی است که جامعهشناسان باید جوابشان را پیدا کنند.
در زمان قدیم مهریه دختران طبقه ثروتمند چه بود؟
سه پارچه آبادی در یزد، یک کمربند طلا که با سکههای اشرفی تزئین شده بود، یک نیمتاج مرصع و غرق در جواهر و ده دست لباس فرنگی (این آخری خیلی مورد توجه عروسخانم قرار گرفته بوده). در ضمن آقای داماد قبول کرده بود که ۶هزار تومان هم شیربها بدهد.